آراء در شأن نزول آيه

در رابطه با شأن نزول آيه، سه رأي عمده مطرح است:

 >اشاره به دوران عظمت اسلام

>نزول آيه در روز عرفه

>نزول آيه در روز غدير خم

 

اشاره به دوران عظمت اسلام

فخر رازي احتمال مي‏دهد که کلمه «اليوم» در اين آيه در معناي حقيقي خود به کار نرفته است، بلکه معناي مجازي دارد، بدين معنا که «يوم» در اين جا به معناي «دوران» و «يک برهه از زمان» است، نه يک قطعه کوتاه از زمان.

طبق اين نظريه، آيه نظر به روز خاص و حادثه ويژه‏اي ندارد، بلکه از شروع و آغاز دوران عظمت اسلام و فرا رسيدن دوران يأس و نااميدي کفار خبر مي‏دهد.

پاسخ: اوّلاً: معناي مجازي و غير حقيقي نياز به قرينه روشني دارد که فخر رازي براي اين معناي مجازي، قرينه‏اي ارائه نمي‏دهد.

ثانياً: اگر اين تفسير صحيح بود، نزول اين آيه بنابر اين معنا سزاوارتر بود که در فتح مکه باشد.

ثالثاً: با رواياتي که دلالت بر نزول آيه در هجدهم ذي حجّه دارد، سازگار نيست.

 

 نزول آيه در روز عرفه

فخر رازي احتمال ديگري مي‏دهد که بگوييم آيه در روز عرفه بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شده و کلمه «يوم» نيز در معناي حقيقي آن به کار رفته است، که همان روز خاص و معيّني باشد؛ يعني روز هشتم ماه ذي حجّه در آخرين سفر حج پيامبرصلي الله عليه وآله که سال دهم هجرت بوده است.

بخاري به سند خود از عمر بن خطاب نقل کرده که مردي از يهود به او گفت: اي امير المؤمنين! آيه‏اي در کتاب شما است که اگر بر ما جماعت يهود نازل شده بود آن روز را عيد مي‏گرفتيم. عمر گفت: کدامين آيه؟ او گفت: (أَلْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَرَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِيناً). عمر گفت: ما آن روز و مکاني را که اين آيه بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شد مي‏دانيم، آن روز، روز عرفه و روز جمعه بود. [1] .

پاسخ: اوّلاً: تمام روايات اين چنيني از حيث سند ضعيف است؛ زيرا از پنج نفر از صحابه نقل شده است، که دو نفر از آن‏ها عمر بن خطاب و معاويه‏اند، و از آنجا که در قول به نزول آيه در روز نهم ذي حجّه، نه روز هجدهم ذي حجّه در غدير خم طرف حساب هستند؛ زيرا هر دو غاصب خلافت امير المؤمنين‏عليه السلام بوده‏اند، لذا قولشان مورد قبول نخواهد بود.

اين روايت از طريق سمرة بن جندب و ابن عباس و امام علي‏عليه السلام نيز نقل شده است، ولي در روايت سَمُره، عمر بن موسي بن وجيه قرار دارد که ضعيف است و لذا اصل روايت را هيثمي ردّ کرده است. [2]  و در سند روايت منسوب به ابن عباس، عمّار مولي بني هاشم قرار دارد که بخاري در صدد تضعيف او برآمده است... [3]  در روايت منسوب به امام علي‏عليه السلام نيز احمد بن کامل واقع شده که دارقطني او را سهل انگار در نقل حديث معرفي کرده است. [4] .

ثانياً: فخر رازي مي‏گويد: «مورخان و محدّثان اتفاق نظر دارند که پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله پس از نزول اين آيه شريفه، بيش از 81 يا 82 روز عمر نکرده....» [5] .

و از طرفي ديگر اهل سنّت معتقدند که پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در روز دوازدهم ربيع الأوّل به دنيا آمده است [6]  و اتفاقاً در روز دهم ربيع الأوّل نيز رحلت نموده‏اند. حال با کمي تأمّل پي مي‏بريم که اين مدت زمان تنها با مبدئيّت هجدهم ذي حجّه سازگاري دارد نه روز عرفه؛ يعني نهم ذي حجّه.

ثالثاً: ممکن است که اين دو قول را بر فرض صحّت، اين گونه با هم جمع کنيم که آيه دو بار بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شده است.

رابعاً: ممکن است اين دو قول را به اين نحو جمع کنيم که آيه در روز نهم ذي حجّه بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شده، ولي در روز هجدهم پيامبرصلي الله عليه وآله آن را تلاوت کرده است؛ زيرا پيامبرصلي الله عليه وآله از جانب خداوند مأمور به ابلاغ به ولايت امير المؤمنين‏عليه السلام در حجة الوداع بوده است.

خامساً: ممکن است که مقصود از اکمال دين در آن روز، کامل شدن کلّ اسلام با تبيين حجّ و ابلاغ ولايت امير المؤمنين‏عليه السلام باشد؛ زيرا مطابق برخي از روايات جبرئيل بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شد و از جانب خداوند به او فرمود: تو همه چيز را بيان کردي جز دو وظيفه را که بايد عملي کني، يکي حجّ و ديگر ولايت را... [7] .

علامه طباطبايي‏رحمه الله مي‏فرمايد: «جايز است که بگوييم: خداوند سبحان قسمت بيشتر سوره را که در آن آيه «اکمال» و امر ولايت است در روز عرفه نازل کرده است، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله ابلاغ و بيان ولايت را به روز غدير خم در هجدهم ذي حجّه موکول کرد، گرچه آن را در روز عرفه هم تلاوت کرده بود. و اين‏که در برخي از روايات آمده که نزول آيه در روز غدير است، بعيد به نظر نمي‏رسد که مراد تلاوت حضرت همراه با تبليغ امر ولايت باشد که در آن روز انجام گرفته است. بنابر اين توجيه، بين روايات تنافي وجود ندارد. [8] .

[1] صحيح بخاري، ج 1، ص 16.

[2] مجمع الزوائد، ج 7، ص 13.

[3] تهذيب التهذيب، ج 7، ص 404.

[4] لسان الميزان، ج 1، ص 249.

[5] تفسير فخر رازي، ج 11، ص 139.

[6] الکامل، ج 2، ص 9 حوادث سال 11ه.ق؛ الامتاع، مقريزي، ص 548؛ البداية والنهاية، ج 6، ص365، حوادث سال 11 ه.ق؛ سيره حلبي، ج 3، ص 353.

[7] ر.ک: تفسير صافي، ذيل آيه اکمال.

[8] الميزان، ج 6، ص 196 و 197.

نزول آيه در روز غدير خم

نظر شيعه امامي و بسياري از علماي اهل سنّت آن است که آيه «اکمال» در روز هجدهم ذي حجّه، در سرزمين غدير خم بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل شده است، که به برخي از روايات «صحيح السند» اشاره مي‏کنيم.

کليني‏رحمه الله به سندش از امام باقرعليه السلام در حديثي نقل کرده که فرمود: «وکانت الفريضة تنزل بعد الفريضة الأولي، وکانت الولاية آخرالفرائض، فانزل اللَّه (أَلْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي)...»؛ [1]  «فريضه به ترتيب يکي پس از ديگري نازل مي‏شد و ولايت آخرين فريضه‏ها بود، سپس خداوند - عزّ وجلّ - اين آيه را نازل فرمود: (أَلْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ...)....»

اين نظريه با مضمون و محتواي آيه شريفه نيز سازگار است؛ زيرا:

اوّلاً: دشمنان اسلام پس از ناکامي در تمام توطئه‏ها، تنها به يک چيز دل بسته بودند و آن اين‏که پيامبرصلي الله عليه وآله از دنيا برود و پس از ارتحال آن حضرت بتوانند به آرزوي خود برسند و ضربه نهايي را بر اسلام وارد سازند. اما وقتي ديدند که آن حضرت در روز هجدهم ذي حجّه سال دهم هجرت در بين عموم مردم شخصي بي نظير را به جانشيني خود انتخاب کرد، آرزوهاي خويش را بر باد رفته ديدند.

ثانياً: با انتخاب اميرالمؤمنين‏عليه السلام به ولايت و امامت، نبوّت به سير تکاملي خود ادامه داد و با آن، دين خود را تمام و کامل کرد.

ثالثاً: نعمت‏هاي خداوند با نصب امامت و رهبريِ پس از پيامبرصلي الله عليه وآله تکميل شد.

رابعاً: بدون شک اسلام بدون امامت و رهبري پس از پيامبرصلي الله عليه وآله يک دين فراگير و جهاني نخواهد شد.

 [1] اصول کافي، ج 1، ص 289.

 برای آشنایی با سندات اهل تسنن به این لینک بروید

تمامي سند هاي اهل تسنن پيرامون آيه اكمال دين