اعتراف به عدم نص

ابوبکر در سخنان خود تصريح مي‏کند که نصّي براي خلافت او نبوده است. ابن قتيبه در حديثي از او نقل کرده که گفت: همانا خداوند محمّدصلي الله عليه وآله را نبي و براي مؤمنين ولي قرار داد. خداوند متعال به مقام او بين ما منّت گذارد تا اين‏که او را اختيار نمود. پيامبر نيز امر مردم را به خودشان واگذار کرد تا آن کس را که به مصلحت خودشان است با اتفاق و بدون اختلاف انتخاب کنند، و مردم نيز مرا به عنوان والي خود انتخاب نمودند...[1] .

[1] الامامة و السياسة، ج 1، ص 21.

 

اشکالات ديگر

اگر نصّ براي ابوبکر بود چرا عمر گفت: اگر خليفه معين نکنم به رسول خداصلي الله عليه وآله اقتدا کرده و اگر معين کنم به ابوبکر اقتدا کرده‏ام.[1] .

چرا ابوبکر در سقيفه پيشنهاد بيعت با عمر يا ابوعبيده جراح را داد؟[2] .

چرا ابوبکر بعد از آن‏که به خلافت رسيد از مردم خواست که او را از خلافت عزل کنند زيرا بهتر از او وجود دارد؟[3] .

چرا عمر براي بعد از خود خلافت را شورائي نمود و گفت: هر کس با اميري بدون مشورت با مسلمانان بيعت کند بيعتش صحيح نيست.[4] .

چرا عمر درباره خلافت ابوبکر گفت: بيعت با او بدون فکر و تأمل بود و خدا مردم را از شر آن حفظ نمود.[5] .

چرا عده‏اي از صحابه از بيعت با ابوبکر امتناع کردند؟ و گفتند: ما به جز با علي‏عليه السلام بيعت نمي‏کنيم؟[6] .

چرا حضرت علي‏عليه السلام از بيعت با ابوبکر مخالفت ورزيد؟ و با عمل به سيره عمر و ابوبکر در حکومت‏داري در روز شورا مخالفت نمود؟[7] .

[1] مسند احمد، ج 1، ص 77.

[2] همان.

[3] الصواعق المحرقه، ص 30.

[4] مسند احمد، ج 1، ص 91.

[5] صحيح بخاري، ج 6، ص 2505؛ مسند احمد، ج 1، ص 55.

[6] مسند احمد، ج 1، ض 668.

[7] انساب الاشراف، ج 5، ص 22.